سنت(فلسفه) اسلامی ما از نظر فلسفه اخلاقی سه نقیصه دارد.
یک نقیصه این است که در واقع چیزی که از آن تعبیر به فلسفه اخلاق میشود به معنای دقیق کلمه در سنت اسلامی ما به عنوان یک دانش مستقل وجود نداشته است. ما در سنت اسلامیمان در باب فلسفة اخلاق فقط آن بحث حسن و قبحی را که متکلمان مطرح میکردهاند، داریم که آنها هم دغدغهشان بیشتر بحث صفات و افعال الهی بوده است در مسأله حسن و قبح بحثهای بسیار بسیار کمی در باب اخلاق وجود دارد که اشاعره و معتزله به آنها اشارهداشتهاند.
مشکل دوم در اخلاق اسلامی این است که در این اخلاق کوشش در جمع بین چیزهایی شده است که جمع شدنی نیستند. مثلاً در کتابهای اخلاق اسلامی ما میخواهد فضایل چهارگانه ارسطویی و نظریة حد وسط را با اخلاق قرآنی و سنتی ما که یک اخلاق سامی است جمع کنند. اخلاق یونانی با اخلاق سامی جمع شدنی نیست و شما در کتابهای اخلاقی متأخر ما مثل جامعالسعادت ملامهدی نراقی، معراجالسعادة ملااحمدنراقی میبینید که بحث حد وسط مطرح است. حد وسط فضیلت است. افراطش رذیلت است تفریطش هم رذیلت است. ولی در عین حال ما فضایلی داریم که طبق کتاب و سنت خودمان حتماً فضیلتاند ولی قابل جای دادن در نظریة حد وسط نیستند. مثلاً ایمان از لحاظ ادیان سامی فضیلت است. حالا این فضیلت حد وسط بین کدام دو حد افراط و تفریط است؟ تقرب خدا فضیلت است یا رذیلت است؟ فضیلت است. ولی بین کدام جانب افراط و کدام جانب تفریط است؟ یک نوع اخلاقی در اینجا به چشم میخورد که میخواهد هم پاس تعالیم افلاطون و ارسطو را داشته باشد و هم میخواهد با قرآن و روایات سازگاری داشته باشد این هم عیب دوم.
و عیب سوم این که خود کارهایی که متصف میشوند به مفاهیم اخلاقی خود این کارها هم ایضاح مفهومی نشدهاند. این هم مهم است. مثلاً شما در اسلام معتقدید که رجاء خوب است و امنیه بد است و امل نه خوب است و نه بد ولی طولالامل بد است. حال من از شما میپرسم این سه چه فرقی با هم میکنند. رجاء و امنیه و امل چه فرقی دارند؟ شما میگویید رجاء به فارسی یعنی امید. امل یعنی آرزو. اما باز بحث بر سر این است که امید با آرزو چه فرقی با هم دارند؟ خود اینها هم ایضاح مفهومی نشدهاند. این است که واقعاً در جهان اسلام از حیث آن چیزی که امروز تعبیر میکنیم به اخلاق آنالیتیک (اخلاق تحلیلی) واقعاً در فقریم بدون این که بخواهیم رجز بخوانیم و شعار بدهیم باید بگوییم ما از نظر فلسفه اخلاق در عالم اسلام بسیار بسیار فقیریم. در علوم تجربی مربوط به اخلاق(روانشناسی و جامعه شناسی اخلاق) هم به طریق اولی.
این مطلب از استاد مصطفی ملکیان و به نقل از http://kholaseh.blogfa.com/cat-6.aspx می باشد .
|